هامونهامون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

آبی تر

خوابیدن هامونیی

ده روزه ذیگه حدودن مونده شش ماهگیت تمام بشه و یه شب من رو غافلگیر کردی بالشت و ملافه و پتو رو زدی کنار و دمر خابیدی الهی دورت بگردم البته من نمیذونم دورت بگردم یعنی چی؟؟؟؟ حالا وقتی میخابی 360 درجه میچرخی و منم مجبورم باهات بچرخم که روی تخت جا بشم ده بار هم غلت میزنی شعر یه پسر دارم شاه نداره رو خیلی ذوست داری و در هر حالتی عکس العمل نشون میدی روی دستات بلند میشی و کلی جلو و عقب سینه خیز میری خیلی ددری هستی و میخای بری بیرون بچرخی تازه من رو میشناسی و برای من گریه میکنی عاشق موسیقی هستی و همش داری مارو میرقصونیو خودت هم دوست دارم پسرم ...
31 فروردين 1392

هامون 6 ماهه

بالاخره بابایی از هامونم عکس گرفت که اینم نمونه اش اینم یکی دیگه که من می میرم برات پسرم ...
18 فروردين 1392

نوروز

سال 92 رسید سال پر از اتفاقات عجیب پیش رو نمیخام بگم سالی که نکوست از بهارش پیداست بیشتر منتطر شمردن جوجه ها آخر پاییز هستم سال نو مبارک پسرم سال نو تو هم مبارک باشه
10 فروردين 1392

روزهای سخت2

هامونم دیگه  خیلی به این مطلب اشاره نمیکنم فقط برای اینکه به یاد بمونه بدون که تو دوباره مریض شدی و دوباره 3 فروردین تا 7 برای عفونت ریه بستری شدی این بار آتیه دوست ندارم از اون لحطات چیزی بنویسم اما مامان همیشه مثل الان قوی باش و با روحیه دوستت دارم مامان
10 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آبی تر می باشد